محل تبلیغات شما

برنامه ریزی درسی



رشته : برنامه ريزي درسي     نام استاد : آقاي دكتر ابوالفضل بختياري

                                                             نام دانشجو : زهرا خدادادي  قره تپه

 

مقدمه:

در اين مقاله به خاطرات كودكي و انديشه هاي آقاي دكتر محمد رضا سر كارآراني مي پردازيم

استاد سر كار آراني كودكي خود را درشهر آران  در سرزميني كويري و خشك گذراندند. از همان كودكي در كنار شيطنت هاي كودكي به كارهاي بزرگ فكر ميكردند. پله هاي پيشرفت را يكي پس از ديگري طي كردند تا اينكه بنا بر دلخواه خود و درخواست كشور ژاپن براي ادامه تحصيل و پيشرفت بيشتر به كشور ژاپن رفتند. جواني كه  زندگي خود را در سرزميني كويري گذرانده بود حالا پا به كشوري گذاشته بود كه سرسبز  و خرم بود و از هر لحاظ با كشور خودش فرق داشت مذهب، فرهنگ و حتي مقررات اجتماعي. او بايد خودش را با شرايط موجود وفق ميداد و البته توانايي هاي خودش را  به مسئولين دانشگاهي كه پذيرفته شده بود نشان ميداد . به لطف خدا استاد خيلي هوشمندانه و با درايت كارهايش را پيش برد تا جايي كه از دست امپراتور ژاپن لوح تقدير گرفت. اكنون بعد از گذشت بيست و چهار سال فردي صاحب نام و صاحب ايده و جزو اساتيد به نام ژاپن شناخته شده اند كه حرف ها و ايده هاي زيادي براي نجات و بهبودي آموزش ورورش ايران دارند.

 

استاد سركارآراني كودكي نسبتا پر جنب و جوشي داشتند و مثل همه پسربچه ها شيطنت هاي خاص خودشان را داشتند. چون  شيرين زبان بودند اهل خانواده و اهل محل همه ايشان را دوست داشتند. ايشان پسري بودند كه تمايل داشتند از همه چيز سر دربيارند و  كمتر پيش آمده بود كه بدون حادثه به خانه برگردند. اسم استاد عليرضا بود ولي چون اسم پدربزرگشان محمد رضا بود و پدر استاد علاقه خاصي به پدرشان داشتند اسم استاد را در شناسنامه محمدرضا گذاشتند. پدربزرگ استاد سركارگر بودند و موقع گرفتن شناسنامه، مسئول مربوطه از ايشان پرسيدند شغل شما چيست؟ و ايشان فرمودند سركارگرند. دوباره پرسيدند كجا زندگي مي كنيد گفتند محله بازار آران كه به اين ترتيب نام خانوادگي شان سركارآراني نام گرفت. استاد دوره ابتدايي را در مدرسه وثوق گذراندند و تابستان ها به كار مشغول مي شدند. (قالي بافي مي كردند) بعد از قاليبافي به مغازه مسگري رفتند و در آن جا شاگردي مي كردند ايشان در مغازه مسگري خيلي چيزها ياد گرفتند. از جمله مسئوليت اجتماعي ايشان خيلي بالا رفت و با انسان هاي بيشتري در ارتباط بودند و همين باعث شده بود كه استاد چند سال جلوتر از سنشان به نظر برسند. پدر استاد تحصيلات حوزوي داشتند و فعاليت هاي انقلابي مي كردند و بعلاوه خيلي به شعر و شاعري علاقه مند بودند و همين امر باعث شد تا استاد هم از ادبيات خوششان بيايد. بهترين اوقات استاد در كتابخانه هاي مختلف سپري مي شد. استاد دوره راهنمايي را در مدرسه نظام وفا گذراندند و بعد وارد هنرستان شدند در هنرستان رفت و آمد برايشان سخت بود والبته خيلي با تفكراتشان سازگار نبود. با كمك هاي اطرافيان استاد وارد دبيرستان شدند و رشته تجربي را انتخاب كردند ولي بعد از يك ماه و نيم متوجه شدند كه رشته تجربي را دوست ندارند و تغيير رشته داده و وارد شاخه علوم انساني شدند. ومتوجه شدند كه چقدر به اين رشته علاقه دارند. بعد از سال دوم دبيرستان به علت فضاي عمومي جامعه و حال و هواي مساجد استاد تصميم گرفتند به جبهه بروند. در جبهه به خاطر مناسبت هاي مختلف سخنراني مي كردند و خيلي از دوستانشان در جبهه شهيد شدند. بعد از جبهه به كلاس درس بازگشته و دو هفته قبل از امتحانات با پشتكاري كه داشتند نتايج امتحاناتشان خوب شد و همه از اين بابت در حيرت بودند. استاد در كنار دروس مدرسه دروس حوزوي را نيز فرا مي گرفتند

بعد از ديپلم در آزمون تربيت مربي شركت كرده و قبول شدند و به عنوان مربي تربيتي دبستان نصر آباد انتخاب شدند. استاد معلم و خوب و مهرباني بودند و همه بچه ها دوستشان داشتند و در سال 1362 در رشته علوم تربيتي دانشگاه شهيد بهشتي قبول شدند و از ترم دوم به بعد همه ترم ها را با 24 واحد مي گذراندند و با رتبه اول كارشناسي را به اتمام رساندند و از دست آقاي هاشمي رفسنجاني لوح تقدير دانشجوي ممتاز را دريافت نمودند. در سال سوم دانشگاه با كمك يكي از اساتيد خود بعنوان دبير شورا وارد نخست وزيري شدند كه وظيفه شان تهيه صورتجلسه و گرفتن گزارش بود سال 67 در مقطع ارشد در دانشگاه تربيت مدرس قبول شدند. موضوع پايان نامه دوره ارشدشان مطالعه آموزش و پرورش ايران و ژاپن بود. آزمون دكتري را نيز قبول و چند گزينه پيش رو داشتند دانشگاه سوربن فرانسه، كانادا دانشگاه معتبر تورنتو، اما استاد ژاپن را انتخاب كردند. استاد در رابطه با ژاپن و هرچه كه مربوط به ژاپن مي شد خيلي پيگير بودند مثلا در دوره كارشناسي آقاي دكتر محمد علي طوسي كه  مترجم شناخته شده كتاب هاي ماتسوشيتا در ايران هستند براي سخنراني در مورد فلسفه مديريت ژاپن به دانشگاه استاد آمده بودند  و استاد طي پيگيري هايي كه انجام دادند توانستند با محمد علي طوسي در مركز آموزشي مديريت دولتي در خيابان كريم خان قرار ملاقات بگذارند. استاد در كارهاي مطالعاتي و مقايسه اي بيشتر جذب آموزش و پرورش ژاپن شدند و استاد طوسي هم كمك و راهنماييشان كردند تا به هدفي كه دارند برسند. استاد به استاد خود در ژاپن مي گفتند كه من آمده ام از شما ياد بگيريند و تجربه كسب كنم و سپس اندوخته هايم را ترويج دهم حتي در ژاپن.

در ژاپن استاد خيلي زود رشد كردند و وارد مرحله تحقيقات ميداني شده و به جاي يك پروژه، سه پروژه به زبان هاي ژاپني، فارسي و انگليسي منتشر كردند. در حين تحصيل به ايران مي آمدند و به خانواده خود سر مي زدند و به صورت سنتي ازدواج كردند. استاد مفتخر به دريافت دكتراي تخصصي در رشته آموزش تطبيقي و بين المللي از دانشگاه ناگوياي ژاپن گشتند و عنوان پايان نامه ايشان درس پژوهي و توانمند سازي معلمان بود كه 365 صفحه به زبان ژاپني بود كه حيرت همه را برانگيخت. استاد در سال 1383 به عنوان پژوهش گر برتر و برگزيده توسعه علم ژاپن انتخاب شدند. و در سال 1365 فوق دكتري در روش هاي بهسازي آموزش از دانشگاه ناگويا گرفتند. ژاپني ها به استاد مي گفتند كه شما 50 ساله اي اما به اندازه سه فرد 50 ساله كار كرده اي يعني 150 سال زندگي.

بخش دوم گفت و پرسش و پاسخ

در جلسه اي كه استاد سركارآراني همراه آقايان سيد محمد گلدانساز، محمد ناصري، محمود اماني تهراني، محبت اله همتي، صادق صادق پور، سيد  كمال شهاب لو و محمد رضا حشمتي  حضور داشتند به برخي از سوالات ايشان به شرح ذيل پاسخ دادند.

چرا ژاپن را براي ادامه تحصيل انتخاب كرديد؟

  • استاد سركار آراني: ابتدا به خاطر هم قصه و هم غصه آموزش و پرورش ايران، و توسعه وبهسازي آن كه برايشان به يك دغدغه تبديل شده بود. وسپس اينكه ژاپن نخست به انسان بها مي دهد و سپس به كالا. و ويژگي هاي فرهنگي مردم ژاپن و ايران برايشان خيلي جذاب بود. ژاپني ها با خيام انس داشتند و ايشان هم با كارهاي خيام انس داشتند. استاد مي خواستند از لنز خودشان ژاپن را ببينند و خودشان تجربه كسب كنند و در آخر ، نامه بورسيه ايشان از آن كشور پذيرفته شده بود و بخش اقتصادي تحصيلات ايشان به عهده كشور ژاپن بود.

چرا به غرب نرفتيد؟

  • استاد سركارآراني: با اينكه زبان انگليسي من نسبتا خوب بود اما به دليل بحبوحه انقلاب بزرگ دين و علم ترسيدم به غرب بروم. كه نكند نتوانم روي پاي خودم بايستم در صورتي كه در غرب سريع رشد مي كردم ولي ترجيح دادم در ژاپن رشد كنم در دراز مدت مستمر و ماندگار.

در كجا مقهور فرهنگي ژاپن شديد؟و به اصطلاح كم آورديد؟

  • استاد سركارآراني: بگذاريد برايتان يك خاطره تعريف كنم. برخي مواقع مي ديدم كه چراغ اتاق استادم در دانشگاه روشن است. يكبار با خودم گفتم سلامي بدهم، تا ضمنا ايشان بدانند كه من هر روز صبح زود به دانشگاه مي آيم رفتم در زدم و سلام كردم و گفتم استاد شما هم امروز چه زود به دانشگاه آمده ايد، ايشان پس  از جواب سلام گفتند نه من زود نيامده ام بلكه ديشب همين جا و در اتاق كارم خوابيدم. درآنجا بود كه به يكباره زير پايم خالي شد، خستگي ناپذيري، تاكيد بر سخت كوشي و استمرار در كارها در تمناي يادگيري ژاپني ها واقعا ستودني بود.

در رابطه با فهم فهم ديگري صحبت كنيد؟

  • استاد سركارآراني: روزي به موزه صلح هيروشيما كه براي آشنايي دانش آموزان با تاريخ كشورشان است رفتم، در آنجا راهنماي موزه براي آشنايي دانش آموزان با موزه صحبت هايي را انجام داد . در بين صحبتهايشان اصلا به اين اشاره نكرد كه چه كسي مقصر حادثه هيروشيما بوده است. بعد از پيگيري به من گفتند كه بمب هيروشيما جزوي از تاريخ ماست كه به خاطر خطاي بشري رخ داده و ما بايد از آن تجربه كسب كنيم و تكرارش نكنيم. اينكه به دانش آموزان نمي گوييم كه چه كسي مقصر اين كار بوده است چون نمي خواهيم كه مشعل جنگ و نفرت را در دل  دانش آموزان روشن كنيم. در ايران به اين موضوع مكانيكي و سطحي مي نگرند ولي ژاپني ها عميق و ارگانيكي مي نگرند.

شما وقتي به ژاپن رفتيد قصد داشتيد بمانيد يا بعد تصميم به ماندن گرفتيد؟

  • اول قصدم فقط يادگيري و تحصيلات بود. ولي الان در ژاپن هر روز در حال يادگيري هستم و قطعا اگر دو روز من عين هم باشد از ژاپن به جاي ديگري مي روم براي يادگيري.

آيا شكست و ناكامي در زندگي شما معني دارد؟

  • استاد سركار آراني: تقريبا  چيزهايي كه ميخواستم را به دست آوردم. فقط كارشناسي ارشد در اصفهان قبول نشدم ولي چند ماه بعد در دانشگاه تربيت مدرس قبول شدم. اما حفره هايي در زندگي داشتم كه يكي از آن ها شعرخويي من بود. با زبان شعر بيشتر صحبت مي كردم كه اين عمق مطلب را ادا نمي كرد و شايد برخي ناراحت مي شدند اما بعد از هر سخنراني صحبت هاي خودم را كه ضبط كرده بودم گوش ميكردم تا دفعه بعد بهتر شوم. حفره دوم من اين بود كه مطالعات فلسفي و تاريخي زيادي نداشتم، به سمت موسيقي خيلي نرفتم، نقاشي را دست كم گرفتم و بيشتر با ادبيات خو گرفتم. اما از ادبيات چيزهاي گرانبهايي را فراگرفتم. مثلا از سعدي سياست، از مولوي عشق و رسم زيست اخلاقي از خيام هوشياري و از حافظ رندي زيركانه و زهد عارفانه.

در آخر بحث توصيه شما به پژوهشگران و كارگزاران تربيتي چيست؟

  • استاد سركارآراني: تا مي توانند در مورد تاريخ، فلسفه و ادبيات  مطالعه كنند. يكي از مسائل اصلي ما خواندن است و خواندن است و خواندن.

برخي از دانشجويان از ايشان مي پرسند كه چرا براي دستيابي به آموزش و پرورش بهتر ايده و راهكار نمي دهيد.

  • استاد سركار آراني: افراد بر اساس نياز به تغيير احتباج  دارند. آن ها را مي توان برانگيخت ولي اراده و تصميم خودشان براي تغيير اهميت زيادي دارد. چرا من حريص باشم و خودم را به آب و آتش بزنم تا او ذره اي تغيير كند. اين كار پيامبران است ومن پيامبر نيستم اما در حال بازانديشي هستم و هنوز نياز اساسي را افزايش تشنگي و بر انگيختگي مخاطبان مي دانم و سيراب كردن آنها. به هرحال تا تشنگي نباشد آبرساني اثر بخش نخواهد بود.

 

نتيجه:

در اين نوشته  به خاطرات كودكي و انديشه هاي  استاد محمد رضا سركارآراني  اشاره كرديم و روند رشد و پيشرفت ايشان را بيان كرديم. از علايق ايشان در رابطه با يادگيري و پيشرفت  علمي سخن گفتيم كه براي كسب علم و البته داشتن دغدغه براي بهسازي آموزش و پرورش ايران به كشور ژاپن سفر كردند و تحصيلات عاليه ي خود را در اين كشور گذراندند . همچنين در اين مقاله به جلسه اي كه با حضور استاد سر كارآراني و برخي از اساتيد ايران تشكيل شد اشاره كرديم،  كه اين جلسه پيرامون گفت و گو و پرسش و پاسخ هايي  است كه از استاد سركارآراني در مورد دلايل سفر به ژاپن و پيشرفت هايي كه داشته اند برگزار شده است كه استاد پاسخ هاي جالب و تامل بر انگيزي ارائه ميدهند . در آخر استاد به همه توصيه ميكنند كه بيشتر، وقت خود را صرف خواندن و يادگيري كنند .

منبع: ناصري، محمد؛زير نظر سيد محسن گلدانساز ؛ تدوين محمد دشتي ،علي اصغر محمدي،فريبرز بيات (1396.در تمناي يادگيري. تهران: نشر شركت سهامي افست ،157-26)

 


                                  عنوان: درس پژوهي مدل بهسازي مداوم آموزش

رشته : برنامه ريز ي درسي      استاد: آقاي دكتر ابوالفضل بختياري

        دانشجو: زهرا خدادادي قره تپه 

مقدمه:

درس پژوهي به عنوان مدل بهسازي مداوم آموزش ، مبحثي است كه در گفتگوي سوم كتاب در تمناي يادگيري ، استاد محمد رضا سر كار آراني به آن مي پردازند. در اين گفتگوها به روشهاي آموزشي و درس پژوهي در كشورهايي چون ژاپن وسنگاپور و ايران اشاره ميشود.

وقتي معلمان در فرهنگهاي مختلف به دنبال بهسازي آموزش باشند ، راه را هم پيدا ميكنند. در همه جاي دنيا آنها ميتوانند از يكديگر بياموزند ، مدل هاي محلي خود را براي پژوهش در آموزش(درس پژوهي) داشته باشندو به روش خود مسير موفقيت براي بهسازي آموزشي را طي كنند.

درس پژوهي با پرسش و مسئله شروع مي شود و هميشه معلمي در متن كار است.در درس پژوهي به دانش آموزان و استعدادها و نيازهايشان توجه خاصي ميشود وتربيت هدف اصلي و اصولي محسوب ميشود با درس پژوهي ميتوان نظام آموزش و تربيت را تعالي بخشيد و بهسازي كرد . در اين نوشته به اين مي پردازيم كه اگر از بهسازي در  تدوين برنامه ي درسي و محتواي كتاب هاي درسي استفاده كنيم،  آموزشي با كيفيت خواهيم داشت و بهسازي در آموزشمان مداوم ميشود.

 

اولين  سوال مطرح شده اين است كه ژاپن با استفاده از شيوه هاي درس پژوهي به موفقيت هايي رسيده است اما كشورهايي هم هستند كه به اين موفقيت ها رسيده اند اما از اين شيوه استفاده نكرده اند حال سوال اينجاست كه آيا شيوه هاي ديگري هم وجود دارد كه بتوان به جاي درس پژوهي از آن استفاده كرد؟

استاد آقاي سر كارآراني اينچنين پاسخ مي گويند كه : در اينكه ژاپن به خاطر درس پژوهي و بهسازي آموزش به نتايج بهتري رسيده است ترديدي نيست اما عوامل ديگري هم تاثير گذار بوده از جمله اينكه برنامه ي درسي تغيير كرده ، نحوه وشيوه ي آموزش عوض شده و معلم ها هم توانمند تر شدندكه البته دو عامل آخري هم از نتايج درس پژوهي است .

شانگهاي و پكن چين پژوهش در آموزش رابه شكل درس پژوهي دنبال نميكنند اما نوع خاصي از الگوي پژوهش در آموزش را دارند. كشورهاي اروپايي و كشورهايي مانند فنلاند و سوئد كه درس پژوهي به سبك ژاپن ندارند به جاي آن روشهاي ويژه ي پژوهش در آموزش خود را دارند مانند اقدام پژوهي.پس نبايد گمان شود هر كشوري كه مدل درس پژوهي ژاپن را دارد موفق ميشود.  هر كشوري ممكن است مدل بومي خودش را براي پژوهش در آموزش داشته باشد.پژوهش در آموزش در همه ي كشورها هست فقط سطح و شكل وكيفيت آن تفاوت دارد.

حالا تفاوت ما با بقيه چيست؟شايد اين باشد كه مدل ما يك بار براي همه ي عمر است  ، يعني معلم و دانشجو در دوره ي كارورزي به كلاس درس ميرود و فرايند آموزش را مشاهده ميكند وبراي همه ي عمر بر همان اساس عمل و معلمي ميكند ونتيجه ي آن هم معلوم است . اين مدل همان نتايجي را دارد كه شاهد آن هستيد و هستيم . ما الگوي بومي سازي مداوم آموزش نيازمنديم اين همان ماهيت درس پژوهي است و بحث ما در مدل هاي مختلف همين ماهيت است كه نتيجه و خروجي را رقم ميزند.

چرا مدل درس پژوهي جهاني شد ؟ زيرا در مدل قرار بر اين شد كه معلم همواره وهميشه به كلاس درس همكارانش برود ،و كلاس خود را با پژوهش و نحقيق اداره كند؛يعني تغيير مداوم و بهسازي مستمر آموزش ، جزو ذات و شان معلمي شد.

اما معلمان ما مدرسه محور ، مسئله محور و با نگرش جزئي تربيت نميشوندو نگاهشان هم جزئي نگر و در عين حال بررسي كننده ي ارتباط جزئيات با شماي كلي نيست .

مدل ذهني ما اين است كه ميگوييم تا اين درون داد ها درست نشوند آن برون داد ها هم درست نخواهد شد هميشه هم اين مدل خطي در نظام تعليم و تربيت جواب نميدهد ، چون ما فراورده ها را مي توانيم از بيرون وارد كنيم اما راهي جز ساختن و بهسازي فرايند ها نداريم چون نمي توانيم آنها را از بيرون  وارد كنيم .

اساسا درس پژوهي در ژاپن از طرح پرسش شروع شده است و آرام آرام در تعامل با روش هاي حل مسئله جان گرفته وفرهنگ آن آن با تعامل همه ي اجزاي مدرسه ساخته دشده است. اصل و هسته ي  درس پژوهي ، از هم آموزي است. وقتي معلمان هنگام غروب كنار هم مي نشينند و از خودشان و همديگر مي پرسند " كه تو چه ميكني و من چه مي كنم" كار مشاركتي آنها  براي حل مسئله شروع ميشود. ژاپني ها از نظر تاريخي به جايي مدرسه مي گويند كه در آن بيش از صداي معلم و ناظم صداي بچه ها شنيده شود. اين ها همه كليد هايي است كه درس پژوهي در ژاپن و دربين معلمان و بچه ها نهادينه كرده است. در پروژه مدرن سازي ژاپن ، اين گونه به اين موضوع نگاه ميكنند كه اگر حتي يك بچه از مدرسه بگريزد ، فردا كه بزرگ شد مي تواند با گرايش به خلاف و ايجاد ناهنجاري به هزاران نفر آسيب برساند .

سوال :چرا معلمان در كلاس درس براي نقش خود ارزش قائل نيستند و اين احساس را ندارند كه بايد پيشرفت كنند؟

*استاد سركارآراني: اين مشكل احتمالا از كاهش مسئوليت ها  و عدم مشاركت ها شروع شده است. از آنجايي شروع شده است كه دانشكده هاي علوم تربيتي آمدند و معلم را كوچك تعريف كردند هر روز مسئوليت هاي معلم را كندند و كنار گذاشتند . به او گفتند كه تو ديگر به فكر كتاب نباش آن را برايت فراهم مي كنيم. برنامه ريزي درسي و محتواي آن در سطح تو نيست كسان ديگر را برايش تربيت مي كنيم . بيشتر نقش ماشين آموزش وتعليم را داشته باش و بقيه ي كارهارا به ما بسپار.نتيجه اين شد كه معلم خود را يك ماشين ديد . به همين خاطر نظر من اين است كه اگر مي خواهيم معلم را توانمند تر كنيم ،بايد مسئوليت بيشتري به او بدهيم.

سوال:اگر قرار باشد شيوه ي درس پژوهي را تمرين كنيم آيا ميشود در يك كلاس درس و يا يك مورد خاص را انجام دهيم يا بايد در همه ي دروس انجام شود

*استاد سركارآراني: تبليغ و تهييج براي هر گونه نو آوري سم است بايد آرام آرام جلو برويم و كار راهم از معلم و مدرسه شروع كنيم. در ايران هم ما همين برخورد را با موضوع درس پژوهي داشتيم چهار سال پيش اين كار شروع شد و هرچه جلوتر رفتيم كارها قوام و دوام بيشتري پيدا كرد واين معلمان و مدارس بودند كه به دنبال ما مي آمدند تا درس پژوهي را تمرين كنيم و توسعه دهيم. در درس پژوهي بايد به مقتضيات فرهنگ ايراني توجه كنيم. ما در مسير درس پژهي مشاركت حضور والدين و متخصصان مختلف را هم داريم تا بتوانيم از حضور و نظر و امكانات فكري و ظرفيت هاي مختلف آنان بهره مند شويم. وقتي اين اتفاق ها افتاد و معلم و والدين دانش آموزان كنار هم نشستند وبه مرور مسائل مختلف مطرح شد " چه كنم چه كنم ها" هم شروع مي شود . طرح مسئله، سوال،جست وجو براي حل مسئله و همان چيزهايي كه بايد روش و شيوه ي ايراني خود را پيدا مي كردند تا اين نهال ، كه ظاهرا خاستگاهي بيروني داشت ،بر اين تنه ي توانمند و آماده ي رويش بنشيند.صبر ،آرامش و احترام متقابل بسترهاي كار بودند و اين شيوه ي جديد ميتوانست با روش هاي ايراني ،زمينه ي باروري اين شاخه ي جديد را كه امتحان حاصلخيز بودن را در جاهاي مختلفي پس داده بود فراهم كند و الحمدلله اين زمينه همچنان وجود دارد و موفقيت و عدم موفقيت اين كار در گرو همت و اقدام حساب شده و صبورانه ومستمر ماست.

سوال : آيا موضوعات درس پژوهي ميتواند شامل موضوعات غير درسي مثل موضوعات رفتاري دانش آموزان هم باشد؟

*استاد سر كار آراني: اين موضوعات هم خارج از حيطه ي درس پژوهي نيستند و ميتوانند مورد توجه باشند. ما در درس پژوهي مشكل رفتاري را جدا نميكنيم اما در عين حال به آن بي توجه هم نيستيم .در گروه درس پژوهي مسئوليت ها را مشخص مي كنيم و هر كدام از اعضا وجهي خاص از كلاس درس و فعاليت دانش آموزان مورد توجه قرار ميدهد . بنابراين ضمن اينكه مسائل رفتاري به طور مستقل موضوع درس پژوهي واقع نميشوند ما در جريان درس پژوهي از آن غافل نيستيم.در اين روش هيچ زاويه اي از زندگي آموزشي و تربيتي دانش آموز فراموش نميشود .

سوال: مثلا ما در پايه ي هفتم حدود 12 تا13 معلم معرفي كرده ايم كه هركدام تقريبا 3 تا 4 ساعت در هفته با بچه ها سرو كار دارند در چنين شرايطي آيا اساسا معلم شناختي از دانش آموز به دست خواهد آورد و فرصت انديشيدن ، مشاهده و دقت ورسيدگي به مسائل رفتاري دانش آموز را پيدا خواهد كرد ؟

*استاد سر كارآراني: استاندارد تعداد دانش آموزان در ژاپن 40 نفراست يعني تعداد به 41 برسد دو كلاس تشكيل ميدهند . اين پيش فرض ها و اين كه ما گمان مي كنيم  اگر تعداد دانش آموزان كمتر باشد بهتر درس ميدهيم ، خودش يك مسئله است كه به بحث و بررسي نياز دارد. نكته ي دوم اينكه معلمي در ژاپن ماشين آموزش نيست ،بلكه كنش تربيتي است. بنابراين بخش هاي مختلف را قيچي نميكند و بگويد اين ها كار من نيست. تربيت هدف و اصل است.بايد اشاره كنم كه اصل تخصص گرايي چيز خوبي است،امادر ايران بعضا به ضد خود تبديل ده است. همين است كه تا نظر معلمي را در مورد رفتار دانش آموزي ميپرسيم ،جواب ميشنويم كه اين مسئله تخصص و وظيفه ي من نيست و برو از مشاور بپرس .

اما با همين موضوع در ژاپن رفتار ديگري ميشود . در مدرسه، مانند مطب دكتر فايل هايي وجود دارد كه معلم موظف است در همان ساعات موظف خود ، كليات و مسائل مهم مربوط به هر يك از دانش آموزان را ياد داشت كنند و همه ي معلمان از داده هاي او درباره ي هر يك از دانش آموران بهرمند شوند و در اداره ي كلاس و طراحي  از آن استفاده كنند.

اين كه كتاب درسي اصل شود از دلواپسي هاي ماست ؛ در صورتي كه تربيت اصل است ومهم تلقي ميشود.

سوال : آيا شما با اين جمله كه " معلم محور تحول است " موافق نيستيد ؟

*استاد سر كار آراني: بهتر است بر معلمي تاكيد كنيم. هسته ي تحول آموزش كلاس درس است. حرمت درس است كه مهم تلقي ميشود و به تبع آن معلم حرمت پيدا ميكند. توانمند سازي معلم در فرايند بهسازي آموزشي ممكن ميشود.

سوال: شما چه شاخص هايي را تاكنون در آموزش و پرورش ايران بررسي و مشاهده كرده ايد كه بتواند از آنها براي پيش برد موضوع درس پژوهي و عملياتي كردن آنها بهره ببريم؟

*استاد سر كار آراني: در وضع موجود ايران مواردي هست ؛ براي مثال جدايي مدارس. البته ميدانيد كه اين مسئله مانند تيغ دودم عمل ميكند و نگاه و انگاره هاي مارا نسبت به آنها هم مهم است. دومين نكته هم اين است كه ما امكانات سخت افزاري خوبي داريم و براي موضوعاتي مانند طراحي يك كلاس درس، عكاسي و فيلم برداري وثبت وقايع آن در مناطق بسياري مشكل چنداني نداريم  به علاوه ما زمان زيادي در اختيار داريم(تعطيلات تابستان) امكان مباحثه و گرد هم آمدن معلمان و روحيه ي اجتماعي آنان امتياز ديگري است .  و ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. اين ها زمينه هايي است كه اگر به خوبي مديريت شوند ، چه بسا گفت و گو هاي حرفه اي را ترويج و تسهيل ميكنند . اين راه شدني است آرام آرام ميرسيم اندكي صبر، برنامه ، تمرين،مديريت و حوصله لازم دارد.

نتيجه گيري:

در اين نوشته به اين پرداختيم كه:  ما ميتوانيم از درس پژوهي در بهسازي محتواي كتابهاي درسي و و برنامه ي درسي استفاده كنيم تا ببينيم برنامه ي درسي چگونه در كلاس درس عملياتي ميشود . درس پژوهي دارويي است كه وقتي به آموزش تزريق ميشود ، نقشه ي ژنتيك آن نمايان ميگردد و قابل مشاهده وبررسي و بهسازي است .اصل و هسته ي درس پژوهي از هم آموزي است . در درس پژوهي اصل و هدف تربيت است.

در اين نوشته به گفت و گو و پرسش و پاسخهاي استاد سركار آراني وبرخي از كارشناسان ارشد تعليم و تربيت و برخي رشته هاي ديگر در رابطه با تاثير درس پژوهي در نظام آموزشي پرداخته است.

اگر ژاپن امروز در نظام آموزشي پيشرفت چشمگيري كرده دليلش اين است كه صد  سال پيش مسئولين و مردمش احساس نياز كردند تا نظام اموزشي و تربيتي خود را تغيير دهند بنابراين روش ها و خط مشي هاي كشورهاي پيشرفته را دريافت كردند و با سنت ها و شيوه و ويژگي هاي ملي و بومي خود  در آميختند وروشي نوين در جهت پيشرفت آموزش وپرورش پيش گرفتند كه يكي از اين روش ها بهسازي در آموزش و تربيت بود

منبع: ناصري، محمد؛زير نظر سيد محسن گلدانساز ؛ تدوين محمد دشتي ،علي اصغر محمدي،فريبرز بيات (1396.در تمناي يادگيري. تهران: نشر شركت سهامي افست ، ص191-159 )


عنوان: شيوه هاي سياست گذاري در آموزش و پرورش

رشته : برنامه ريز ي درسي                                     استاد: آقاي دكتر ابوالفضل بختياري

   دانشجو: زهرا خدادادي قره تپه               

مقدمه:

شيوه هاي سياست گذاري در آموزش و پرورش با بروز يك مشكل پا به عرصه ميگذارند. نظام هاي آموزشي به آهستگي تغيير مي كنند و نيازمند يك فرايند پيچيده ي برنامه ريزي و به كار گيري و اجراي برنامه ها هستند. در اين نوشته در نظر داريم به شيوه هاي سياست گذاري كه به انواع گوناگون دسته بندي و اجرا مي شوند بپردازيم.

شيوه نظام مند با سه عمليات مشخص شروع ميشود:توليد داده ها ، تدوين واولويت بندي گزينه ها و پالايش گزينه ها. داده ها را معمولا از دو نوع منبع استخراج ميكنند تحليل بخش و اطلاعا ت تخصصي موجود (شاخص هاي مقايسه اي ، جمع بندي نتايج تحقيقات و مجموعه ي دانش وآگاهي هاي متداول و غيره) در اين روش گزينه ها از طريق جريان نسبتا پيچيده ي قياسي استنباطي شكل ميگيرد.

هنگامي كه وجود يك مشكل و مسئله در قسمتي از نظام آموزشي تشخيص داده شد ،غالبايك راه حل به نظام تحميل شده و از ديگر موارد غافل ميگردد. اين پديده زماني اتفاق مي افتد كه مشكل به مجامع عمومي كشيده شده و مورد بحث عموم قرار ميگيرد .يعني ضروري است در قبال اضطراري بودن موضوع، واكنشي سريع انجام پذيرد(شيوه تدريجي).

گاهي حوادث سياسي مهم با برگزيدكان سياسي جديد و يا تغييرات يا تعديلاتي در نظام آموزشي، مسائل و مشكلاتي را براي نظام آموزشي به وجود مي آورد. در چنين مواقعي، شكل گيري سياست، برپايه ي منطق دروني نظام آموزشي صورت نمي پذيرد (شيوه ي موقتي).

در سراسر جهان از سبك ها، شيوه ها وابداعات بسياري در نظام آموزشي استفاده مي گردد. تمام اين منابع را مي توان در شكل گيري گزينه هاي سياسي، به كار برد. اما يك سياست مشخص كه در گوشه اي از دنيا موفق بوده است، در گوشه اي ديگر در صورتي موفق خواهد بود كه بتواند با نيازمندي هاي گروه هايي خاص در جامعه هماهنگ باشد(شيوه ي وارداتي)

تحليل گريندل شكل گيري اصلاحات در كشورهاي لاتين (همچون برزيل، بوليوي، شيلي و آرژانتين) را دنبال مي كند كه با مرحله ي تعيين موضوع ،،پيشرفت از طريق طراحي،تطابق و مراحل به كارگيري سياست و در نهايت رسيدن به مرحله ي خود اتكايي و ثبات همراه است. "هر يك از اين مراحل مي توانند به عنوان يك ميدان و صحنه كه در آن معاملات ديوان سالارانه وسياسي تحقق مي يابد و بر آنچه كه در ميادين بعدي اتفاق مي افتد نيز تاثير مي گذارد، تلقي مي شود" (نادري، 1395،ص51)

عوامل زيادي بر طبق تحليل گريندل ممكن است به عنوان عوامل حمايتي و شروع كننده ي اصلاحات در مرحله تعيين موضوع فرض شوند. به عنوان مثال عوامل اقتصادي و شرايط سياسي و همچنين گروه هاي طراحي اصلاحات و تنازعات بين گروه ها.

اصلاحات  موفق ممكن است به رابطه اي موفق و سازگار بين نهادهاي اجرايي و نهاد هاي قانون گذار دولت مربوط ميشود.

سازمان هاي تاثير گذار در مرحله ي اول عبارتند از نهاد هاي دولتي كه براي سياست گذاري در آموزش مسئول هستند ، ضمن اينكه تاثير اين نهادها از ساير نهاد ها بيشتر است. دومين نكته ي جالب توجه اينكه سازمان هاي خيريه نيز در شكل گيري سياست هاي آموزشي نقش دارند. سوم اينكه در بسياري از موارد همچون كشور هاي غربي و آمريكاي لاتين، اتحاديه هاي معلمي، سازمان هايي هستند كه تاثير زيادي بر فرايندهاي سياست گذاري در آموزش و اجراي آن سياست هاست.اصول اوليه ي سياست گذاري معمولا از سوي وزارت آموزش و پرورش و شخص وزير و يا ساير مقامات بلند پايه مطرح ميگردد و مورد حمايت قرار ميگيرد.

نتيجه گيري: در اين نوشته به اين پرداختيم كه شيوه هاي سياست گذاري در آموزش و پرورش به صورت گزينه هاي سياستي براي ايجاد انعطاف لازم و منطبق شدن با شرايط از چند طريق اتخاذ مي گردند. اين گزينه ها را با اهداف تحليلي، ميتوان به شيوه هاي گوناگون نظام مند، تدريجي،موقتي و وارداتي طبقه بندي نمود.

 منابع:

 نادري، ناهيد؛ رضا علي نوروزي وسيد علي سيادت (1395.سياست گذاري در آموزش و پرورش. اصفهان: نشر يار مانا، ص59-45)


                          عنوان: اصول سياست گذاري در آموزش وپرورش

رشته: برنامه ريزي درسي                                            استاد :آقاي دكتر ابوالفضل بختياري                                                                   دانشجو: زهرا خدادادي قره تپه         

مقدمه:

اصول سياست گذاري در آموزش و پرورش با توجه به توسعه درون زا و به سه واقعيت موجود ، با اهميت تشخيص داده شده اند : واقعيت اول: چارچوب هاي فكري براي برنامه ريزي آموزشي است،  واقعيت دوم: شواهد تجربي در خصوص افت و خيزسياستگذاري است واقعيت سوم: الگوهاي موجود سياستگذاري ميباشد. در اين نوشته در نظر داريم به عناصر دخيل در سياستگذاري در آموزش و پرورش و همچنين به عواملي كه بر سياست گذاري تاثير ميگذارد بپردازيم.

 

اين سه اصل ، در الگوي كل گرايانه ي سياست گذاري ، در پاسخ به ابعاد اصلي تغيير جهاني شكل ميگيرد:

رويكرد بوم شناختي به آموزش و پرورش به عنوان يك نظام و شبكه اي از عوامل تاثير گذار بر يكديگر كه شكل دهنده ي موقعيت و محيطي است كه آموزش در آن اتفاق مي افتد ، توجه دارد.

رويكرد شوآب به سياست گذاري آموزش و پرورش اين است كه به حضور نمايندگان متفاوت در هر موضوعي كه به برنامه ريزي آموزشي مربوط مي شود در فرايند سياستگذاري اعتقاد داشت.

چشم انداز بيانيه هاي سياسي به منظور داشتن قابليت هاي اجرايي منعطف است.

عناصر دخيل ، در انتخاب شركت كنندگاني كه ميخواهند برنامه ي درسي را تدوين نمايند،اثر گذار است.

منظور شوآب از عبارت (عناصردخيل) موارد و سر فصل ها و عواملي است كه نيازمند توجه از سوي برنامه ريزان درگير در تدوين سياست ها و برنامه ي درسي است. شواب اين موارد رابه عنوان(عناصر دخيل) براي تدوين يك برنامه ي درسي قلمداد مي كند :

موضوع درسي، ياد گيرنده، معلم و زمينه .

يكي از عناصر دخيل "موضوع درسي" است كه به محتواي يك برنامه ي درسي و ماهيت علمي آن و چيزي كه بايد آموخته شود مربوط مي شود و مسلما در برنامه ي درسي بيشترين اهميت را دارد .

يكي ديگر از عناصر دخيل سياست گذاري " زمينه" است و در واقع همان محيط آموزشي ، فرهنگي ، اجتماعي و فيزيكي است.

به دليل تفاوتهاي بين تدوين برنامه ي درسي و سياست گذاري ، عناصر دخيلي كه شواب براي تدوين برنامه هاي درسي پيشنهاد كرده ،به طور مستقيم  قابل استفاده براي سياست گذاري نيست.

به همين دليل اين پنج عنصربه عنوان عناصر دخيل سياست گذاري در آموزش در پرتو سه حوزه ي آموزش وپرورش در پاسخ به تغيييرات جهاني امروز هستند : "پيشينه و سابقه ي عملي،كارگزاران ، فراگيران، زمينه و رسانه ها".

عنصر"پيشينه ي علمي" به معناي مبناي لازم براي تصميم گيري در خصوص يك سياست آموزشي است كه به ميزان كافي پاسخگوي تاثيرات جاري ابعاد جهاني سازي مي باشدو در عين حال شامل دانش ، اطلاعات و  تجربيات به دست آمده در سه حوزه ي آموزش و پرورش ميشود.عنصر "عامل" يا "ذي نغع" به بازيگران عرصه ي سياست گذاري مربوط مي شود مانند مجريان، اداره هاي دولتي ، مدرسان و والدين و همچنين سازمان هايي همچون اتحاديه ي معلمان وساير گروه هاي درگير و علاقه مند (بن پرتز،1995، گريندل،2004، لوبيانكو ، 2004، سوانسون وبارليج،2006). تعامل اينها با يكديگر ،روابط قدرت آنها و انگيزه هاي آنها براي تصميمات اساسي در سياست گذاري ضروري است .

عنصر يادگيرندگان به اين اشاره دارد كه پيشينه ي فرهنگي دانش آموزان ،سن آنها و پايه ي علمي آنها در فرايند سياست گذاري بايد مورد توجه باشد.

عنصر "زمينه " تركيبي از عوامل متنوع فيزيكي و اجتماعي است و سياست گذاري وضعيت اقتصادي و محيط سياسي را شامل مي شود .

عنصر "رسانه" عنصر جديدي در طراحي برنامه هاي آموزشي است .

عواملي كه بر سياست گذاري تاثير ميگذارندعبارتند از:

ويژگي هاي كشوري.

زمينه هاي سياسي: در تحليل بخش سياسي يك توان و ظرفيت دولت در امر برنامه ريزي در سطح ملي  يكي ديگر از متغير هاي كليدي است كه بايد به آن توجه كرد .

زمينه هاي اقتصادي : در اين حوزه ، تحليل كننده بايد به طور عام نسبت به اوضاع كلان اقتصادي و به طور خاص در مورد منابع انساني كشور توجه داشته و اطلاعاتي را به دست آورد .

توان تامين مالي:در سياست گذاري هزينه هاي مختلفي مورد توجه قرار ميگيرد . هزينه هاي مالي ،سياسي و اجتماعي از مواردي هستند كه در هنگام تغيير وضع بايد ارزيابي شوند.

امكان پذيري : كه منابع انساني را شامل مي شود.

اتخاذ يك تصميم سياستي و ارزيابي سياست تدوين شده : يك تصميم سياسي ، تصميم غايت و سرانجام يك جريان است كه در ضمن آن تمام اطلاعات مربوطه تصميم گيري جمع آوري شده ، تحليل گرديده و در مجموع يك سياست بهينه طراحي و انتخاب شده است.

روابط قدرت: قدرت نشان دهنده ي توانايي شركت كنندگان مختلف براي تقويت ايده هاي آنها در خصوص فرايند ساست گذاري است.

موضوعات زماني: مطالعات در مورد سياست گذاري همچنين نشان مي دهد كه مقوله ي زمان عامل مهمي در فرايند سياست گذاري است.

نتيجه گيري : در اين نوشته به اين پرداختيم كه در سياست گذاري در آموزش و پرورش پنج عنصر دخيل هستند " پيشينه و سابقه ي علمي ، كار گزاران ، فراگيران ، زمينه ورسانه .ويژگي هاي كشوري و زمينه هاي سياسي و اقتصادي و ديگر عوامل برسياست گذاري هر كشوري تاثير مي گذارد ومتخصصان و برنامه ريزان نقش اساسي در اين امر مهم دارند.

 منابع :نادري ناهيد ؛ رضا علي نوروزي و سيد علي سيادت (1395. سياست گذاري در آموزش و پرورش.  اصفهان : نشريار مانا ،ص44-29)


عنوان: سياست و سياست گذاري چيست؟

استاد:دكترابوالفضل بختياري

نام دانشجو: زهرا خدادادي قره تپه

 نام رشته:برنامه ريزي درسي

مقدمه:

سیاست و سياست گذاري بر حسب متغيرهاي گوناگون مفاهيم متفاوتي دارد . علم سياست گذاري به مطالعه ي سياست ها و عملكردهاي مشخص دولت در زمينه هاي گوناگوني چون سياست كشاورزي،بهداشتي،آموزش و پرورش و همچنين زير مجموعه هاي گوناگون هر يك از اين موارد مي پردازد.دراين مقاله به تاريخچه و مفاهيم سياست و سياست گذاري در آموزش و پرورش و شيوه هاي سياست گذاري در آموزش و پرورش  خواهيم پرداخت.

 

علم سياست گذاري در آثار هارولد لسول و همكارانش در اوايل دهه ي پنجاه ميلادي پديدارگشت اما نهادينه شدن و گسترش اين رشته در اواسط دهه ي شصت آغاز شد .

علم سياست گذاري  به مطالعه ي سياست ها و عملكردهاي مشخص دولت در زمينه هاي گوناگوني چون سياست كشاورزي،بهداشتي،آموزش و پرورش و همچنين زير مجموعه هاي گوناگون هر يك از اين موارد مي پردازد. اين علم  مي كوشد شناخت عملي مارا در سياست هاي بخش عمومي گسترش دهد و دخالت هاي دولتي را در امور جامعه باز شناسددر يك كلام در فعاليت هاي بخش عمومي به صورت خرد سخن بگويد.

لسون سه ويژگي براي رشته ي سياست گذاري بر ميشمارد:چند رشته اي است،به دنبال حل مشكل است وبه شدت هنجاري است.

در بعد عملي و كاربردي سياست عبارت است از :"تصميم گروهي يا انفرادي آشكار يا نهاني كه مجموعه اي از رهنمودها را براي هدايت تصميمات آينده،راهنمايي اجرايي در مورد تصميمات قبلي،شروع يا كند نمودن يك اقدام فراهم مي آورد.

سياست برحسب دامنه ،ميزان پيچيدگي،محيط تصميم گيري ،حدود انتخاب  و معيارهاي تصميم گيري انواع متفاوتي دارد:

1- سياست هاي مساله ي خاص 2- سياست برنامه اي 3- سياست هاي چند برنامه اي 4-سياست هاي راهبردي

رويكردهاي سياست گذاري دو نوع است:1- رويكردهاي اجمالي كه تمركز محور برنامه ريزي براي كل جامعه است 2- رويكردهاي تدريجي:كه به جاي تحليل كامل از وضعيت موجود و توسعه ي برنامه ي كار و دستورالعمل ها براي حل مشكلات به تحليل كنش متقابل اهميت مي دهد.

يك سياست گذاري مطلوب وخوب سياستي است كه از سوي جامعه پذيرفته شودو از حيث سياسي ماندگار باشد. بدين معنا كه عميق باشد و به اندازه ي كافي جامعه ي هدفش را پوشش دهدو از حمايت جمعي بر خوردار باشد .

يك سياست خوب بايد از نظر تكنيكي ،صحيح و با معيارهاي تكنيكي و عملي ايجاد شده براي حمايت ازآن مطابقت داشته باشد.

سياست هايي كه حكومت(قوه ي مجريه،مقننه و قضاييه) تدوين مي كند متاثر از انواع عقلانيت هاست . انسلن به چهار نوع عقلانيت اشاره ميكندكه سياست هاي دولت را تحت تاثير قرار ميدهد:اقتصادي،سياسي،قانوني و عقلانيت حرفه اي.

دانايي فرد( 38،1387) پيشنهادميكندكه ميتوان از دو نوع عقلانيت ديگر سخن گفت كه بر جامعه بشري حاكميت دارد عقلانيت اخلاقي و ديني بنابراين خط مشي هاي دولت تحت تاثيرانواع عقلانيت هاست .

 

نتيجه گيري: در اين مقاله به اين پرداختيم كه درسياست گذاري بايد ارزشهاي افراد، گروه ها و جامعه توجه كرد وبايدبه همه ي زمينه هاي گوناگون بپردازيم و به اصل موضوع توجه داشته باشيم هدف از سياست گذاري حل مشكلات دنياي واقعي است.
 

منبع: سياست گذاري در آموزش و پرورش

نادري ،ناهيد- نوروزي ،رضا علي- سيادت ،سيد علي (1398)، اصفهان،نشر يار مانا

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دبیرستان عام المنفعه المهدی عج محلات